هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی
به مناسبت دومین سالگرد استاد آشفته و استاد پریش شهرضایی
شب های هجر را گذراندیم و زنده ایم
ما را به سخت جانی خود این گمان نبود
در روزهایی که آفتاب به ضیافت زمین می آید یادمان دو سالار از عشیره عشق و سلسله داران هزار چشمه پر الفاظ را با ترجیعی از گل و ستاره و قصیده ای به بلندای نگاه آسمانی شما خوبان به تغزل می نشینیم.
شب شعر سیاره های تابان
همراه با سخنرانی دکتر مهدیه الهی قمشه ای
پنجشنبه ۲۴/۵/۹۲از ساعت ۹الی ۱۱ شب / باغ بانوان شهرضا
شهرداری و شورای اسلامی شهرضا / خانواده استاد پریش و آشفته
بد ندیدم برای اینکه دست خالی از این پست بیرون نروید! من باب مسطوره یکی دو بیت از آن رندان (البته از شعرهای با گویش شهرضایی شان ) برای حسن ختام در اینجا بیاورم:
آشفته:
...اُی!هنرمند از زمونه دلشیکستِی؟،غم مخور
وَخ کا مُردی با دوتا خَتمُد نوازش می کونیم
شاعری با دوتا بَه بَه عمر ضایَح کردنِس
اُی جِوونا پیرمردیما سفارش می کونیم...
پریش:
زنا اون بَد بَداشون تنگی بلورن آخِرُش
مردا اون خوب خوباشون گربه ای کورن آخِرُش
اُی زنا،خوشدون نشه،کا هر چی خواستید گفتم
مردا اَی مُرده باشن، از زنا زورن آخِرُش!