ساندیس یا نوشابه؟ مساله این است
یکی ساندیس یکی رانی پسندد
یکی نوشابه ، تحتانی ! پسندد
من از نوشابه و ساندیس و رانی
پسندم آنچه روحانی پسندد
می گند دو تا اصفهانی یه ساعت شریکی می خرند .یکی شون ساعت رو می بنده رو مچش .و اون یکی، دَم به دقیقه! ازش می پرسه :"میگم دادا ! ساعتی چندِس؟"..... دوباره یه ربع دیگه و سه باره ده دقیقه دیگه و.... .اون اصفهانیه که ساعت رو دستش بوده میگه :"حالا هی بپرس ،تا ببینم می تونی خرابش کنی!؟"
حالا حکایت ماست : بیشترین جمله هایی که در عمرم شنیدم این سه تاست:یکی اینکه، زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد.دومیش این که:حالا کمپوت چی می خوری؟ .و یکیَم این که :آخرش میان می کننت تو گونی.البته ما هم عرض می کنیم توی گونی طوری نیست ،امان از روی گونی!!! .حالا شما هم مثل اون اصفهانیه هی بگین.
توجه :اگر با خانواده اومدید تو وبلاگ دیگه از اینجا به بعدِ این پست رو نخونید بهتره(هر چند که اینم حکایت اونه که: یه روز یه زنی به شوهرش گفت شما مردا وقتی دور هم جمع می شین به هم چیا میگین؟ مرده گفت هیچی همون چیزایی که شما زنا با هم اختلاط می کنین. زنه گفت اگه اینجوریه که خیلی بی شعورین!!! بگذریم...)در مورد نوشابه هم خدمتتون عارضم اگه یه جایی گیر افتادین که آزادی بود! و حق انتخاب نوع نوشابه رو داشتین از نوشابه خانواده رد نشین .میگین چرا؟ اینم حکایت داره : میگن یه روز یه ساز زن و یه دهل زن دوره گرد گذارشون می افته به یه شهر و ساز و دهل زنون! با آهنگ های ریتمیک وارد شهر می شن.از اتفاق عروسی شاهزاده بوده و شاه هم خوشش میاد و دستور می ده آلات لهو لعبشون رو پر طلا کنند.مسلماً اوضاع دهل زن بهتر بوده ، ساز زن رو که فقط می تونند با زور یه زنجیر طلا هُل بدن تو سازش.این مقدمه می گذره و ساز زن به فکر روز مبادا و یه همچین برنامه ای، می ره تا جایی که می تونه سازش رو کلفت تر می کنه(البته ساز هم یه قاعده ای داره و زیادم نمی شه گشادش کرد !)... و یه روز دیگه طبق عادت معمول سازودهل زنون وارد یه شهردیگه می شن که...
ای دل غافل.خربیار و باقالی بار کن : شاهزاده توی جنگ کشته شده و عزای عمومیه.... پادشاه هم که خونِش خونِش رو می خورده دستور می ده آلات کذا رو در ماتحت نامبردگان فرو نمایند... و تحقیقاً باز هم وضع دهل زن به سامان تر بوده چرا که دهل به اون گندگی رو نمی شده کاریش کرد ولی ساز کمی تا قسمتی کلفت رو چرا. حالا دیدید نوشابه خانواده بهتراز نوشابه ی شیشه ایست ،آخر ما در یک کشور خانواده محور می زییم!